ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
به نام خداوند عشق
خداوند زمین تا بهشت
خداوندی که دستم رو گرفت
تو روزای بد سرنوشت
خداوندا دلم خون شده
از این زندگی تلخ و سیاه
یه کاری کن فراموش کنم
این زندگی سرشار از گناه
گناه عشق
که من رو به تباهی کشوند
از آسمون
من رو به زمینم کشوند
گناهی که دلم باعث شده
گناهی که چه راحت قلبم رو شکوند
تیکه هاش افتاده دست این و اون
شده اسباب بازی هر نامهربون
بازی میکنه باهاش هر طور میخواد
گاهی هم میندازتش برای اون
اونی که باعث این حال منه
حالی که بدتر از شکنجه و قتل منه
اونی که زیر پا لهش میکنه
شاید نمیدونه که عشق منه
اما نه اون خوب میدونه
ولی ندونستن براش آسونتره
اینکه فکر کنه منم مثل بقیم
امروز میام فردا میرم براش آسونتره
آسونه ترکم کنه تو ایستگاه شهر سراب
بدرقه ام کنه به مقصدی که ناکجاست
شهری که امروز و فرداش فرقی نداره
چونکه اونجا شهر خاطره هاست
خاطره های خوبی که عذابم میدن
با آتیش زدن جوابم میدن
جواب سادگی و عشقمو
تو این دنیای بی رنگ میدن
خدایا پشیمونم از این سادگی
از این تنهایی از این دل مردگی
پشیمونم از این زندگی
من رو ببر به روزای خوش بچگی
*** شاهد ***
ای بینوا ، که فقر تو ، تنها گناه توست !
در گوشه ای بمیر! که این راه ، راه توست
این گونه گداخته ، جز داغ ننگ نیست
وین رخت پاره ، دشمن حال تباه توست
در کوچه های یخ زده ، بیمار و دربدر
جان می دهی و مرگ تو تنها پناه توست
باور مکن که در دل شان می کند اثر
این قصه های تلخ که در اشک و آه توست
اینجا لباس فاخر و پول کلان بیار
تا بنگری که چشم همه عذرخواه توست
در حیرتم که از چه نگیرد درین بنا
این شعله های خشم که در هر نگاه توست !
*** فریدون مشیری ****
ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺗﻮﺍﻡ ﻭﺩﺭ ﺩﻝ ﺗﻨﮕﻢ ﮔﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺁﻩ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﺷﺪﻥ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﻢ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﻣﺜﻞ ﻋﮑﺲ ﺭﺥ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﮐﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺩﺭ ﺁﺏ
ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﻫﺴﺘﯽ ﻭﺑﯿﻦ ﻣﻦ ﻭﺗﻮ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺑﺎ ﻗﻔﺲ ﺗﻨﮓ ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻔﺲ ﭘﺮ ﺯﺩﻥ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﯽ تو ﻫﺮ ﻟﺤظﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﯿﻢ ﻓﺮﻭ ﺭﯾﺨﺘﻦ ﺍﺳﺖ
ﻣﺜﻞ ﺷﻬﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﮔﺴﻞ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻤﺖ ﺍﺯ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺩﻭﺭﯼ ﻭﻋﺸﻖ
ﻭﺳﮑﻮﺕ ﺗﻮ ﺟﻮﺍﺏ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖ
(فاضل نظری)