دل ساده

دل ساده وبلاگی برای دلهای ساده ای که صادقانه عشق می ورزند

دل ساده

دل ساده وبلاگی برای دلهای ساده ای که صادقانه عشق می ورزند

من دوستت دارم

من دوستت دارم پیشم بمون

نرو از پیش من یارم بمون

 

من دلم پیش توئه عشق من

همیشه به فکر توام جان من

 

بیا که من صبرندارم

میخوام ببینمت بی قرارم

 

منو دوستم داشته باش محبوب من

منو در بیار از این حسرت دل من

 

دستت رو بذار تو دست من

دنیا مال ماست همه هستی من

 

چی میشه به هم برسیم

چی میشه از هم جدا نشیم

 

چرا تقدیر نمیذاره پیش تو باشم

چرا دنیا شده دشمنم

 

نمیدونم چیکار کنم تا به تو نزدیک بشم

مشکلات جلوم صف کشیدن اما من ایستادم

 

دنیا هرچقدر میتونی تلاش کن

من بهش میرسم حتی اگه نذارن

 

من اونو میخوام با تمام وجودم

بازم میگم اونه محبوبم 

فاصله

 من از این فاصله می نالم و تو شادابی

 من از کنگره می خوانم و تو از سردابی 

  

من از این عشق جگر سوزم و تو

 همه جا بانگ بر آری که تو چون مجنونی 

بزن

 

 

بزن این ساز را که ساز عشق است 

بزن این تیغ را که مرحم درد است 

 

بزن این سیلی را تا بیدارم کنی 

بزن به حرمت آن آشنایی و این تنهایی

شعر سپید

 دفتر شعرم سپید

چشمهایم ناامید 

 

قلبم همچون یک حریر

نازک است و بی حریف 

 

چشمهایم دوخته به در

تا بیاید یک غریب 

 

آشنا کند با او مرا دست پیر روزگار

قبل از اینکه عاقبت روحم ازدنیا رود 

 

تا که غم رود از دل و شادی کنم

باشد که او هم مرا یاری کند

بهانه از یاد نبردن

خاطره بهانه ایست برای از یاد نبردنت 

 

 اگر آن را هم از من بگیری 

 

 دیگر در این دنیا علف هرزی بیش نیستم

یاد تو

یاد تو

 

امروز بازم دوباره اومدی توی یادم

 یاد اون لحظه ها که بودی در کنارم

 

یاد اون روزای خوش

که بودیم توی اونا سرخوش

 

دستت تو دست من بود

تو قلبت جای من بود

 

هر جایی که میرفتی من در کنارت بودم

حتی یه لحظه هم من از تو جدا نبودم

 

اما غافل شدم من وقتی به تو رسیدم

رفتی با دیگری نذاشتی دستتو بگیرم

 

حالا اون خاطره ها داره عذابم میده

نمیذاره منو حتی واسه یه خواب ساده

 

آخه وقتی میخوام بخوابم خواب تو رو میبینم

 خواب اون لحظه ای که از تو جدا افتادم

 

نمیدونم چطور فراموش کنم اون لحظه رو

یه دم آسایش ندارم با اینکه ترک کردی منو